تفسیرماده 13 قانون مجازات اسلامی:

تفسیرماده 13 قانون مجازات اسلامی: حکم به مجازات یا اقدام تأمینی و تربیتی و اجرای آنها ، حسب مورد نباید از میزان و کیفیتی که در قانون یاحکم دادگاه مشخص شده است تجاوز کند و هر گونه صدمه و خسارتی که از این جهت حاصل شود، در صورتی که از روی عمد یا تقصیر باشد حسب مورد موجب مسئولیت کیفری و مدنی است و در غیر این صورت، خسارت از بیت المال جبران می شود.

تفسیرماده 13 قانون مجازات اسلامی
١. ماده ۵۸ ق.م.ا ۱۳۷۰ مقرر می داشت: « هرگاه در اثر تقصیر یا اشتباه قاضی در موضوع یا در تطبیق حکم بر مورد خاص، ضرر مادی یا معنوی متوجه کسی گردد در مورد ضرر مادی در صورت تقصیر مقصر طبق موازین اسلامی ضامن است و در غیر این صورت خسارت به وسیله دولت جبران می شود و در موارد ضرر معنوی چنانچه تقصیر یا اشتباه قاضی موجب هتک حیثیت از کسی گردد باید نسبت به اعاده حیثیت او اقدام شود.»

٢. به موجب اصل ۱۷۱ ق.ا: «هرگاه در اثر تقصیر یا اشتباه قاضی در موضوع یا حکم یا در تطبيق حکم بر مورد خاص ضرر مادی یا معنوی متوجه کسی گردد در صورت تقصیر، مقصر طبق موازین اسلامی ضامن است و در غیر این صورت خسارت به وسیله دولت جبران می شود و در هر حال از متهم اعاده حیثیت می گردد.»

3. تجدیدنظرخواهی و واخواهی دو راه عادی برای جبران اشتباهی است که احتمالا قاضی مرتکب شده است و اعاده دادرسی، فرجامخواهی، اعتراض ثالث نیز راه های فوق العاده محسوب می شوند.

قانون آیین دادرسی کیفری ۱۳۷۸ (ماده ۲۳۵) و قانون آیین دادرسی مدنی ۱۳۷۹ (ماده ۳۲۶) راه دیگری را نیز به عنوان راه فوق العاده جبران اشتباه قاضی پیش بینی کرده بودند که به موجب آن هرگاه قاضی صادرکننده رای یا قاضی دیگری پی به اشتباه می بردند مراتب به دادگاه بالاتر اعلام می شد تا تصمیم مقتضی اتخاذ گردد اما از آنجا که تعدد مراجع اعلام کننده اشتباه و عدم محدودیت زمانی سبب تزلزل آرای دادگاه ها شده بود قانونگذار در سال ۱۳۸۱ ضمن اصلاح قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب، موارد اعلام اشتباه را محدود کرد. به موجب ماده ۱۸ قانون یادشده چنانچه رایی خلاف بين شرع و قانون باشد و به مرحله قطعیت رسیده باشد ممکن است مورد تجدیدنظر قرار گیرد. کسانی که حق تجدیدنظر دارند عبارتند از:

محکوم علیه در امور مدنی و کیفری و دادستان در امور کیفری که بایستی ظرف مدت یک ماه از تاریخ ابلاغ، درخواست تجدیدنظر نمایند. منظور از خلاف بین قانون آن است که خلاف نص صریح قانون باشد و منظور از خلاف شرع آن است که با مسلمات فقه مغایرت داشته باشد. مرجع رسیدگی به این تجدیدنظرخواهی شعبی است که به عنوان شعب نظارت زیر نظر معاونت قضائی قوه قضائیه فعالیت می کنند.

۴. ماده ۲۷۲ قانون آیین دادرسی کیفری مقرر می دارد: «موارد اعاده دادرسی از احکام قطعی دادگاه اعم از این که حکم صادره به مرحله اجرا گذاشته شده یا نشده باشد به قرار زیر است: “… ۶- در صورتی که به علت اشتباه قاضی کیفر مورد حكم متناسب با جرم نباشد…”

۵. اشتباه را یکی از عوامل نسبی رافع مسئولیت کیفری دانسته اند اما قانون مجازات اسلامی به عنوان قاعده به این امر اشاره ندارد. در مبحث قصاص عنوان «اشتباه در هویت» مطرح شده است.

۶. ماده ۱۲۲-۳ ق.ج.ف امکان عدم مسئولیت شخصی را که مرتکب اشتباه در قانون (Erreur sur le drot) شده است بیان میکند. اثبات اشتباه بر عهده مدعی آن است که باید اصل اشتباه و تأثیر آن را اثبات کند.

7. موضوع جهل و اشتباه در دو چیز دانسته شده است: اشتباه در موضوع و اشتباه در تطبيق حکم بر مورد خاص. صورت اول اشتباه موضوعی است که معمولا رافع مسئولیت کیفری می باشد و اشتباه دوم یکی از انواع اشتباه حکمی است و جهل به قانون بیان نشده است زیرا فرض بر آن است که قاضی جهل به قانون ندارد.

۸. اشتباه در یک تقسیم بندی به اشتباه قانونی و اشتباه مادی تقسیم می شود. اشتباه قانونی یعنی این که در قاعده ای قانونی اشتباه شود اما اشتباه مادی به واقعه ای مادی تعلق دارد. اشتباه قانونی معمولا تأثیری در مسئولیت ندارد زیرا قانونگذار فرض را بر آن می گذارد که همه مردم به ویژه افراد متخصص نسبت به قانون و احکام آن آگاهی دارند.

9. جهل به قانون رافع مسئولیت کیفری نیست زیرا انتشار قانون، اماره آگاهی مردم از قانون است اما هرگاه خلاف این آماره ثابت شود و محرز گردد که متهم جاهل به قانون بوده است آیا باز هم مسئولیت کیفری دارد؟ مقررات موضوعه پاسخ صریحی به آن نمیدهد و رویه قضائی هم به پاسخ مثبت گرایش دارد هر چند با روح عدالت سازگاری ندارد. البته در برخی حدود قانونگذار، جهل به قانون را رافع مسئولیت دانسته است.

۱۰. اشتباه هرگاه مربوط به ارکانی باشد که قانونگذار علم به آنها را برای تحقق عنصر معنوی ضروری می داند اشتباه جوهری بوده و سالب مسئولیت کیفری است اما ممکن است مسئولیت مدنی باقی باشد.

۱۱. اشتباه موضوعی هر گاه در هویت مجنی علیه باشد رافع مسئولیت کیفری نیست، اشتباه در نتیجه جرم نیز ممکن است مسئولیت مرتکب نسبت به نتیجه مورد نظر (مانند قتل) را سلب و نسبت به نتیجه حاصله (مانند نقص عضو) را برقرار سازد. اشتباه در عناصر متشكله جرم نیز ممکن است رافع مسئولیت کیفری باشد با عنوان مجرمانه را تغییر دهد.

۱۲. اشتباه ممکن است در نتیجه مجرمانه باشد که در این صورت چنانچه ارزش هر دو نتیجه از دیدگاه قانونی متفاوت باشد موجب سلب مسئولیت خواهد بود یعنی حالتی که یک نتیجه، مشروع و دیگری نامشروع باشد.

۱۳. چنانچه اشتباه به یکی از عناصر اصلی جرم یا کیفیت مشدده برگردد، موجب از بین رفتن تعمد و تبدیل جرم، از عمدی به غیرعمدی می گردد (صانعی، ح. ج. ع، ج ۲، ص ۶۵).

۱۴. اشتباه هرگاه در موضوع باشد در صورتی مؤثر در مسئولیت است که قانونگذار علم به آن موضوع را جزء عناصر قانونی قرار داده باشد مثلا در سرقت مال دیگری، علم به این که مال متعلق به کیست تأثیری ندارد اما علم به مال غیر بودن لازم است.

۱۵. اشتباه گاهی در نحوه انجام عمل است مانند این که شخصی قصد سوزاندن مالی را دارد اما در پرتاب آتش اشتباه می کند و مال دیگری را می سوزاند. در این جا اختلاف نظر وجو دارد که قصد مجرمانه زایل شده است یا خیر؟ گروهی این مورد را از مصادیق خطا می دانند و گروهی فعل عمدی می دانند زیرا علم به موضوع معین ضرورت ندارد.

۱۶. قاعدۂ درة «تدرة الحدود بالشبهات »حکم می کند که مجازات ها در هنگام شبهه منتفی شوند و این قاعده ظاهرا با قاعده «جهل به قانون عذرآور نیست» تعارض دارد.

۱۷. اشتباه ممکن است در رابطه سببیت باشد که در این صورت چنانچه قانونگذار رابطه خاصی را مقرر داشته باشد اشتباه موجب سلب مسئولیت خواهد بود وگرنه تأثیری در آن ندارد.

۱۸. ضرر و زیانی که مدعی درخواست می کند باید مسلم و ناشی از تقصیر یا اشتباه قاضی بوده و قبلا جبران نشده باشد. همچنین باید میان اشتباه و تقصیر و ضرر ناشی از رأی قاضی، رابطه علیت وجود داشته باشد (زراعت، ش.ق.م.ا، کلیات، ص ۴۶۴).

۱۹. مطالبه خسارت از قاضی در دادگاه محل اقامت او صورت می گیرد اما رویه بر آن است که ابتدا تقصير او باید در دادگاه انتظامی قضات ثابت شود هر چند این رویه، توجیه منطقی ندارد (رک: قانون نظارت بر رفتار قضات).

۲۰. به تقریر نظریه مشورتی 7/3770_67/7/21 تا زمانی که قاضی از شغل خود معلق و مصونیت قضائی از وی سلب نشده، نمی توان قانون او را تعقیب نمود هر چند که پرونده هم موجود و شاکی وجود داشته باشد.

۲۱. تقصیر یا اشتباه قاضی اگر در دادرسی حقوقی نیز باشد مشمول این ماده است. اگر قاضی در عمل خلاف خود تعمد داشته باشد مسئولیت کیفری نیز دارد.

۲۲. حسب حكم ش 9538/1251_16/5/31 شعبه دوم د.ع. ک، اعاده حیثیت از اموری است که به خودی خود و بدون احتیاج به حکم محکمه حاصل می شود.

۲۳. جهل گاهی به علل موجهه جرم یا معاذیر قانونی تعلق میگیرد که در این صورت قاعده آن است که در مسئولیت مؤثر نباشد زیرا این علل، طبیعت موضوعی دارند یعنی هرگاه وجود داشته باشند موجب مباح شدن جرم خواهند بود هر چند مرتکب نسبت به وجود آنها آگاهی نداشته باشد اما در این زمینه باید میان دو حالت تفکیک کرد؛ گاهی علل موجهه به خاطر موضوعشان سبب مباح شدن می گردند مانند رضایت مجنی علیه که هرگاه وجود داشته باشد موجب اباحه عمل می گردد هر چند مرتکب نسبت به آن آگاهی نداشته باشد اما گاهی علت موجهه به خاطر وضعیتی که در مرتکب به وجود می آید موجب مباح شدن عمل وی می گردد مثلا هرگاه مردی همسر خود را در حال زنا ببیند و او را بکشد معاف از مسئولیت است حال اگر مردی به قصد کشتن همسر خود به سوی وی تیراندازی کند و اتفاقا همسرش در همان حال مشغول زنا با مرد دیگری باشد معاف از مجازات نخواهد بود زیرا حالت برانگیختگی ناشی از دیدن زنا در وی به وجود نیامده است.

۲۴. آنچه در بالا پیرامون جهل به علل موجهه جرم و معاذیر قانونی گفته شد در مورد اشتباه در آنها نیز صادق است یعنی اگر کسی گمان کند که علل موجهه جرم یا معاذیر قانونی نسبت به عمل وی وجود دارد و آن عمل مجرمانه را انجام دهد در حالی که واقعا چنین نباشد. مسئولیتی ندارد زیرا چنین اشتباهی موجب فقدان قصد می شود مانند این که شخصی گمان می کند در معرض خطر و حمله قرار گرفته است بنابراین به دفاع از خود پرداخته و مهاجم توهمی را از خود دور می نماید و به او صدمه ای می زند یا گمان می کند که مجرم فراری از بستگان اوست بنابراین وی را مخفی می کند.

۲۵. به موجب آرای وحدت رویه 629_77/10/29 و 648_78/11/19 مرجع رسیدگی به اشتباه قاضی دادگاه تجدیدنظر، دیوان عالی کشور می باشد.

«همچنین به موجب رای وحدت رویه 639_78/8/11د.ع. ک، با توجه به این که اعلام اشتباه یک راه فوق العاده می باشد تا زمانی که راه عادی یعنی واخواهی و تجدیدنظرخواهی مفتوح باشد نوبت به درخواست فوق العاده نمی رسد.» البته اصلاحات بعدی را باید در نظر داشت.

تفسیرماده 12 قانون مجازات اسلامی:

تفسیرماده 12 قانون مجازات اسلامی:حکم به مجازات یا اقدام تأمینی و تربیتی و اجرای آنها باید از طریق دادگاه صالح، به موجب قانون و با رعایت شرایط و کیفیات مقرر در آن باشد.

تفسیرماده 12 قانون مجازات اسلامی

تفسیرماده 12 قانون مجازات اسلامی

١. این ماده به شکل کنونی در قانون سابق وجود نداشت.

۲. این ماده بیانگر دو اصل از اصول مهم قانون اساسی است.

اصل نخست، اصل ۳۶ قانون اساسی می باشد که در فصل مربوط به حقوق اساسی ملت بیان شده و مقرر می دارد:«حکم به مجازات و اجرای آن باید تنها از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد.»

اصل دوم، اصل ۱۶۸ می باشد که در فصل وظایف قوه قضائیه بیان گردیده است: «احکام دادگاه ها باید مستدل و مستند به مواد قانونی و اصولی باشد که بر اساس آن حکم صادر شده است.» این مقررات اصل قانونی بودن جرایم و مجازات ها را بیان می کند و مفاد این اصل، آن است که دادگاه ها حق ندارند برای تعیین مجازات ها به غیر قانون مراجعه کنند. عده ای عقیده دارند گرچه اصل قانونی بودن جرایم و مجازات ها در این مقررات بیان شده است اما قانونگذار با تصویب مقررات دیگری، اصل مزبور را لغو کرده است.

یکی از این مقررات، اصل ۱۶۷ قانون اساسی می باشد که مقرر می دارد: «قاضی موظف است کوشش کند حکم هر دعوا را در قوانین مدونه بیابد و اگر نیابد با استناد به منابع معتبر اسلامی یا فتاوی معتبر حكم قضیه را صادر نماید و نمی تواند به بهانه سکوت یا نقص یا اجمال یا تعارض قوانین مدونه از رسیدگی به دعوی و صدور حکم امتناع ورزد.»

همان گونه که ملاحظه می شود این اصل به دادگاه ها اجازه داده است برای یافتن مجازات عملی به شرع و فتاوی معتبر مراجعه نماید. توجيههای زیادی صورت گرفت تا نشان داده شود قانونگذار ما نیز به اصل قانونی بودن جرایم و مجازات ها احترام می گذارد از جمله این که اصل ۱۶۷ ناظر به مقررات مدنی و شکلی است و دیگر این که اصل ۱۶۸ حکم اصل ۱۶۷ را در خصوص جرایم و مجازات ها تخصیص زده است.

حقوقدانان به این تفاسیر دلگرم بودند تا این که ماده ۲۱۴ ق.آ. د. ک ۱۳۷۸ به تصویب رسید و مفاد اصل ۱۶۷ را عینا تکرار نمود و این توجيهها رنگ باختند زیرا ماده ۲۱۴ در مورد جرم و مجازات است.

اینک که ماده ۱۲ قانون جدید به تصویب رسیده است بار دیگر گرمایی در کالبد اصل قانونی بودن جرایم و مجازات ها دمیده شده است و این احتمال نیز می رود که ماده ۲۱۴ به وسیله ماده ۱۲ منسوخ شده باشد اما اظهار نظر قطعی بماند تا آینده نزدیک که قانون آیین دادرسی کیفری نیز به حجله اصلاح می رود.

اگر قانونگذار ماده ۲۱۴ را در منزلگه قانون آیین دادرسی کیفری جدید دوباره جای دهد حکایت از آن دارد که اصل قانونی بودن جرایم و مجازات ها در قوانین جدید نیز رنگ باخته، البته کسانی تلاش می کنند میان موافقان و مخالفان آشتی دهند و چنین می گویند که منابع شرعی در نظام حقوقی ایران، قانون محسوب می شود پس مراجعه به شرع، مراجعه به قانون است و مخالفتی با اصل زیبای قانونی بودن جرایم و مجازات ها صورت نگرفته است. این توجیه هم نارواست زیرا قانون در این اصل معنای خاصی دارد یعنی آنچه قانونگذار تصویب می کند.

تفسیرماده 12 قانون مجازات اسلامی

۳. اصل قانونی بودن جرایم و مجازات ها نه تنها مغایرتی با شرع ندارد بلکه شرع مقدس اسلام، مدافع سرسخت آن است. قران که نخستین و مهم ترین منبع حقوق اسلام است در چند مورد به این اصل اشاره کرده است از جمله آیه ۱۵ سوره اسراء که می فرماید: «ماکنا معذبين حتى نبعث رسولا: ما کسی را عذاب نمی کنیم مگر این که احکام را برای او فرستاده باشیم.

حدیث مشهور نبوی (ص) که به نام حدیث رفع شهره گردیده است می فرماید که مسئولیت در نه مورد از امت اسلام برداشته شده است و یکی از آنها، مجازات شدن به خاطر احکامی است که نمی دانند. عقل این اصل را با نام «قبح عقاب بلابیان» به رسمیت شناخته است پس تردیدی در اعتبار شرعی این اصل باقی نمی ماند.

۴. ماده ۱۱-۲ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۹-۱ و ۱۵-۱ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی از جمله مستندات بین المللی اصل قانونی بودن جرایم و مجازات ها هستند.

۵. موادی از قانون مجازات اسلامی ۱۳۷۵ ضمانت اجرای کیفری برای تجاوز به اصل قانونی بودن جرایم و مجازات ها پیش بینی کرده اند و ماده ۵۷۰ را می توان مهم ترین آنها به حساب آورد.

تفسیرماده 11 قانون مجازات اسلامی:

تفسیرماده 11 قانون مجازات اسلامی: قوانین زیر نسبت به جرایم سابق بر وضع قانون، فورا اجرا میشود:

  1. قوانین مربوط به تشکیلات قضائی و صلاحیت
  2. قوانین مربوط به ادله اثبات دعوی تا پیش از اجرای حکم
  3. قوانین مربوط به شیوۀ دادرسی
  4. قوانین مربوط به مرور زمان

تبصره – در صورتی که در مورد بند (ب)، حکم قطعی صادر شده باشد، پرونده برای بررسی به دادگاه صادرکننده حکم قطعی ارسال می شود.

تفسیرماده 11 قانون مجازات اسلامی

١. این ماده جدید است و در قانون سابق وجود نداشت. مقررات مذکور در این ماده مقررات شکلی است و در مقررات شکلی اصل بر آن است که قانون عطف به گذشته می شود مگر این که خلاف آن تصریح شده باشد یعنی قاعده در این جا برعکس قاعده در مقررات ماهوی می باشد.

۲. این ماده با اندکی تغییرات از ماده ۲-۱۱۲ قانون جزای فرانسه اقتباس شده است:

«قوانین زیر در مورد مجازات جرایمی که قبل از لازم الاجرا شدن آنها رخ داده است بلافاصله قابل اجراست:

ا- قوانین مربوط به صلاحیت و تنظیم قضائی تا زمانی که از دادگاه درجه نخست حکمی در ماهیت صادر شده باشد.

۲- قوانینی که نحوه تعقیب و شکل دادرسی را بیان می کنند.

3-قوانین مربوط به نحوه اجرا و اعمال مجازات ها؛ با این حال در صورتی که نتیجه اجرای این قوانین تشدید مجازات هایی باشد که به موجب محکومیت به آن حکم شده است نمی توان آنها را اعمال کرد مگر در مورد احکامی که نسبت به اعمال ارتکابی پس از لازم الاجرا شدن قانون جدید صادر می شود.

۴- زمانی که مرور زمان منقضی نشده باشد قوانین مربوط به مرور زمان مجازات ها عطف به گذشته می شوند مگر هنگامی که نتیجه اجرای آنها تشدید وضعیت ذی نفع باشد.» ماده ۳-۱۱۲ نیز در مورد مقررات مربوط به اعتراض و مهلت آن است که تابع قواعد شکلی می باشد. به موجب ماده ۴-۱۱۲ اجرای فوری قانون جدید تأثیری بر اعتبار اعمالی که مطابق قانون سابق انجام شده است ندارد.

۳. حکم مذکور در تبصره ماده ۱۱ استثنائی بر اصل فراغ دادرس می باشد.

۴. در مورد سرایت یا عدم سرایت قوانین مرور زمان به گذشته، اختلاف نظر وجود دارد و این اختلاف به شکلی یا ماهوی بودن این مقررات بازمی گردد (زراعت، ح.ج.ع، جلد اول، ص84)

۵. در مورد شکلی یا ماهوی بودن مقررات تعقیب و در نتیجه عطف آنها به گذشته، اختلاف نظر وجود دارد (زراعت، شرح قانون مجازات اسلامی،کلیات،ص 135)

۶. ممکن است قانونی مشتمل بر مقررات شکلی و ماهوی باشد که در این مورد نیز اختلاف نظر وجود دارد(همان).

تفسیر ماده 10 قانون مجازات اسلامی :

تفسیر ماده 10 قانون مجازات اسلامی: در مقررات و نظامات دولتی مجازات و اقدام تأمینی و تربیتی باید به موجب قانون باشد که قبل از وقوع جرم مقرر شده است و مرتکب هیچ رفتاری اعم از فعل یا ترک فعل نمی توان به موجب قانون مؤخر به مجازات یا اقدامات تأمینی و تربیتی محکوم کرد. لکن چنانچه پس از وقوع جرم، قانونی مبنی بر تخفیف یا عدم اجرای مجازات یا اقدام تأمینی تربیتی یا از جهاتی مساعدتر به حال مرتكب وضع شود، نسبت به جرایم سابق بر وضع آن قانون تا صدور حکم قطعی، مؤثر است. هر گاه به موجب قانون سابق، حکم قطعی لازم الاجرا صادر شده باشد به ترتیب زیر عمل می شود:

الف – اگر رفتاری که در گذشته جرم بوده است به موجب قانون لاحق جرم شناخته نشود، حکم قطعی اجرا نمی شود و اگر در جریان اجرا باشد اجرای آن موقوف میشود. در این موارد و همچنین در موردی که حکم قبلا اجرا شده است هیچ گونه اثر کیفری بر آن مترتب نیست.

ب- اگر مجازات جرمی به موجب قانون لاحق، تخفیف یابد، قاضی اجرای احکام موظف است قبل از شروع به اجرا یا در حین اجرا از دادگاه صادر کننده حکم قطعی، اصلاح آن را طبق قانون جدید تقاضا کند. محکوم نیز می تواند از دادگاه صادر کننده حکم، تخفیف مجازات را تقاضا نماید. دادگاه صادر کننده حکم با لحاظ قانون لاحق، مجازات قبلی را تخفیف میدهد. مقررات این بند در مورد اقدام تأمینی و تربیتی که در مورد اطفال بزهکار اجرا می شود نیز جاری است. در این صورت ولی یا سرپرست وی نیز می تواند تخفيف اقدام تأمینی و تربیتی را تقاضا نماید.

تبصره – مقررات فوق در مورد قوانینی که برای مدت معین و یا موارد خاص وضع شده است، مگر به تصریح قانون لاحق، اعمال نمی شود.

تفسیرماده 10 قانون مجازات اسلامی

 

١. ماده ۱۱ ق.م.ا ۱۳۷۰ مقرر میداشت: «در مقررات و نظامات دولتی، مجازات و اقدامات تأمینی و تربیتی باید به موجب قانونی باشد که قبل از وقوع جرم مقرر شده باشد و هیچ فعل یا ترک فعلی را نمی توان به عنوان جرم به موجب قانون متأخر، مجازات نمود لیکن و بعد از وقوع جرم، قانونی وضع شود که مبنی بر تخفیف یا عدم مجازات بوده و یا از جهات دیگرمساعدتر به حال مرتکب باشد نسبت به جرایم سابق بر وضع آن قانون تا صدور حکم قطعی مؤثر خواهد بود. در صورتی که به موجب قانون سابق حکم قطعی لازم الاجرا صادر شده باشد به ترتیب زیر عمل خواهد شد:

۱- اگر عملی که در گذشته جرم بوده به موجب قانون لاحق جرم شناخته نشود در این صورت حکم قطعی اجرا نخواهد شد و اگر در جریان اجرا باشد موقوف الاجرا خواهد ماند و در این دو مورد و همچنین در مواردی که حکم قبلا اجرا شده باشد هیچ گونه اثر کیفری بر آن مترتب نخواهد بود. این مقررات در مورد قوانینی که برای مدت معین و موارد خاصی وضع گردیده است اعمال نمی گردد.

٢. اگر مجازات جرمی به موجب قانون لاحق تخفیف یابد محکوم علیه می تواند تقاضای تخفیف مجازات تعیین شده را بنماید و در این صورت دادگاه صادرکننده حکم و یا دادگاه جانشین با لحاظ قانون لاحق مجازات قبلی را تخفیف خواهد داد.

 

٣- اگر مجازات جرمی به موجب قانون لاحق به اقدام تأمینی و تربیتی تبدیل گردد فقط همین اقدامات مورد حکم قرار خواهد گرفت.»

٢. ماده ۶ ق.م.ع ۵۲ مقرر میداشت: «مجازات و اقدامات تأمینی و تربیتی باید به موجب قانونی باشد که قبل از وقوع جرم مقرر شده باشد و هیچ فعل یا ترک فعل را نمی توان به عنوان جرم به موجب قانون متأخر مجازات نمود لیکن اگر بعد از وقوع جرم قانونی وضع شود که مبنی بر تخفیف یا عدم مجازات بوده و یا از جهات دیگر مساعدتر به حال مرتکب باشد نسبت به جرایم سابق بر وضع آن قانون تا صدور حکم قطعی مؤثر خواهد بود.

در صورتی که به موجب قانون سابق حکم قطعی و لازم الاجرا صادر شده باشد به ترتیب زیر عمل خواهد شد؛

ا- اگر عملی که در گذشته جرم بوده به موجب قانون لاحق جرم شناخته نشود در این صورت حکم قطعی اجرا نخواهد شد و اگر در جریان اجرا باشد موقوف الاجرا خواهد ماند و در این دو مورد و همچنین در موردی که حکم قبلا اجرا شده باشد هیچگونه اثر کیفری بر آن مترتب نخواهد بود. این مقررات در مورد قوانینی که برای مدت معین و موارد خاصی وضع گردیده است اعمال نمی گردد.

٢. اگر قانون لاحق مبنی بر تخفیف مجازات باشد محكوم عليه می تواند نسبت به آن حكم تقاضای اعاده دادرسی کند و به هر حال حکم مجازات ثانوی نباید از حکم اولی شدیدتر باشد.

تبصره – اگر مجازات جرمی به موجب قانون لاحق به اقدام تأمینی یا تربیتی تبدیل گردد فقط همین اقدام مورد حکم قرار خواهد گرفت.»

٣. ماده ۱۰ ق.م.ا در مورد قاعده عطف به ماسبق نشدن قوانین کیفری است که چند استثنا رابیان می کند.

۴. عطف به ماسبق نشدن قوانین کیفری یکی از نتایج اصل قانونی بودن جرایم و مجازات هاست و در توجیه آن گفته شده است: قانون جدید نمی تواند موجب ارعاب مجرمان گذشته شود، حق و تکلیف مکتسبه قبلی را برهم بزند، عادت مردم به قانون قبلی را زایل کند، امنیت برقرار شده قبلی را مختل سازد، نسبت به کسانی اجرا شود که از آن اطلاع نداشته اند.

۵. قاعده عطف به ماسبق نشدن قوانین کیفری مخالفانی هم دارد و مخالفان دلیل های زیر را ارائه می دهند؛ در گذشته حقی برای افراد به وجود نیامده است تا زایل گردد، قانون جديد کامل تر از قانون قبلی است، در مواردی همچون پرداخت مهریه به نرخ روز این قاعده نقض شده است، در مقام تعارض دو قانون باید قانون جدید را حاکم دانست.

۶. گرچه تأثیر قانون اخف در احکام قطعی با قاعده اعتبار امر مختومه تعارض دارد اما عدالت و انصاف آن را توجیه می کند.

۷. اصل عطف به ماسبق نشدن قوانین ماهوی کیفری یک اصل اساسی و جوهری است (ماده ۱۲۱ اعلامیه جهانی حقوق بشر و اصل ۱۶۹ قانون اساسی)، بنابراین اگر قانونی برخلاف آن وضع شود ممکن است گفته شود دادگاه ها حق عمل کردن به آن را ندارند. اما عمل به قانون تا زمانی که نسخ نشده باشد لازم است.

۸. قانونی که حداقل مجازات را افزایش داده و حداکثر آن را کاهش می دهد، قانون خفیف است، زیرا دیگر امکان محکومیت به حداکثر بیش تر که در قانون سابق پیش بینی شده بود، از بین می رود (صانعی، ح.ج.ع، ج ۲، ص ۱۳۴).

۰۹ شعبه دوم دیوان عالی کشور در حکم شماره 551- 16/3/23قانونی را که مورد تعدد و تکرار، دادگاه را در تخفیف کیفر به کمتر حداقل آن محدود کند قانون اشد محسوب نموده است.

تفسیرماده 10 قانون مجازات اسلامی:

۱۰. به موجب نظریه مشورتی 7/7146 – 77/10/23دادگاه حق ندارد به استناد ماده ۱۰ ق.م.ا حکم قبلی را اصلاح کند بلکه باید حکم جدیدی صادر نماید که جانشین حکم قبلی شود. و نیز دادگاه حق ندارد در مقام تخفیف مجازات، آن را تجزیه کند مثلا حبس تخفیف یافته را اعمال کند و به جزای نقدی تشدید شده توجهی ننماید. همچنین بر اساس نظریه مشورتی 7/9888- 71/9/30 حکم در حال اجرا نیز مشمول ماده ۱۰ می باشد.

۱۱. ماده ۴ ق.م مقرر می نماید: «اثر قانون نسبت به آتیه است و قانون نسبت به ماقبل خود اثر ندارد مگر این که در خود قانون، مقررات خاصی نسبت به این موضوع اتخاذ شده باشد.»

۱۲. قاعده عطف به ماسبق نشدن قوانین مدنی برخلاف قوانین کیفری ماهوی قابل تخصیص است

۱۳. قاعده عطف به ماسبق نشدن قوانین کیفری ممکن است در مواردی با اشکال روبرو شود مانند؛ شمول قانون نسبت به جرایمی که در فاصله میان رسمی شدن قانون و انتشار آن رخ می دهد، تشخیص زمان وقوع جرم در جرایم مستمر، مرکب، به عادت و در تعدد یا تکرار جرم، تشخیص قانون اشد و اخف و… (به موجب رأی وحدت رویه شماره 765 – 1334/3/11 قانون سابق تا قبل از لازم الاجرا شدن قانون جدید معتبر است.)

۱۴. قوانین پانزده روز پس از انتشار، در سراسر کشور لازم الاجرا می باشد بجز این که در خود قانون ترتیب ویژه ای برای موقع اجرا مقرر شده باشد (ماده ۲ق.م). در مورد آیین نامه ها تردید وجود دارد و بهتر است مشمول قاعده قرار گیرد.

۱۵. جرایمی که دارای اثر مستمر هستند مانند احداث بنای غیرمجاز با جرایم مستمر تفاوت دارند و تابع احکام جرایم آنی می باشند، بنابراین مشمول قانونی هستند که در زمان خاتمه یافتن عمل وجود دارد نه قانونی که در زمان وجود اثر وضع می شود.

۱۶. چنانچه جرم مستمری در زمان لازم الاجرا شدن قانون جدید استمرار و دوام داشته باشد، قانون جدید قابل اجرا خواهد بود هر چند از قانون سابق شدیدتر باشد (باهری، تقریرات ح.ج.ع ص ۱۱۲)

۱۷. برای شمول قانون جدید نسبت به جرایم به عادت، باید عادت مرتکب به ارتکاب عمل اعتیادی در زمان قانون جدید احراز گردد (باهری، همان، ص ۱۱۳).

۱۸. تفسير قانون سابق را نباید عطف به ماسبق کردن قانون دانست.

۱۹. احکام شماره 383- 1317/2/27 و 87 -22/7/3شعبه پنجم دیوان عالی کشور و حکم شماره 402- 1317/2/3 شعبه دوم آن مرجع حاکی است؛ «ماده قانونی که تفسیر ماده سابق را می نماید چون در واقع قانون جدیدی به شمار نمی آید به گذشته عطف میگردد.»

۲۰. ماده ۱۱۱-۳ ق. ج فرانسه بیانگر اصل قانونی بودن جرایم و مجازات هاست و ماده ۱۱۱ – ۴نیز تفسیر حصری قانون جزا را بیان می کند که شامل قانون به معنای عام آن است.همچنین بر اساس ماده ۱۱۱-۵ تفسير اعمال اداری و تطبیق آنها با قانون اساسی و قانون عادی در راستای حمایت از حقوق افراد بر عهده دادگاه ها گذاشته شده است.

۲۱. حقوق اسلام نیز قاعدۀ عطف به ماسبق نشدن قوانین را پذیرفته است و آیات ۹۵ سورۂ مائده و ۲۲ و ۲۳ سوره نساء و ۲۷۵ سوره بقره و ۱۵ اسراء و روایاتی از پیامبر (ص) بر آن دلالت دارد اما این قاعده در مورد حدود و قصاص و دیات نقض می شود زیرا مقررات این جرایم از صدر اسلام حکمفرما بوده است (رأی وحدت رویه شماره 45 – 65/10/25 ).

۲۲. رأى مارالذكر دیوان عالی کشور از جهاتی چند با واقعیت زندگی اجتماعی منطبق نیست؛ نخست عطف قوانین فعلی به جرایم سابق که طبق قانون مجازات عمومی در باره آنها حکم قطعی صادر شده، مخالف حقوق مکتسب محكوم عليه است، دوم، رأى مذكور تمام آرای محاکم دادگستری را با اعتراض متهم و بدون محدودیت زمانی، قابل تجدیدنظر می داند. سوم، تکلیف به آگاهی از احکام شرعی بدون تصویب و اجرای آنها، تکلیف به مالايطاق است (اردبیلی، ح.ح.ع، ج ۱، ص ۱۶۵).

۲۳. اتهام قتل عمدی بر اساس قانون مجازات اسلامی مورد رسیدگی قرار می گیرد حتی اگر در زمان حاکمیت قانون مجازات عمومی رخ داده باشد (نظریه مشورتی 7/2416-75/4/24)

۲۴. «تهیه کنندگان قانون خواسته اند تا صرفا قوانینی را که خارج از حدود شرعی هستند تابع عطف به ماسبق نشدن بنمایند و لذا قوانین شرعی چون حدود، قصاص، دیات و تعزیرات از مقررات و نظامات دولتی خروج موضوعی دارند و می توان گفت تنها مجازات های بازدارنده عطف به ماسبق نمی شوند و علت این امر نیز روشن است زیرا اگر عطف به ماسبق نشدن در کلیه موارد جاری بود اضافه کردن این جمله یعنی (در مقررات و انتظامات دولتی) مورد نداشت» (نوربها، نگاهی به قانون مجازات اسلامی، ص ۲۸)

۲۵. دیوان عالی کشور در رأی وحدت رویه شماره11 – 64/3/20متهمی را که قبل از تصویب قانون تعزیرات مرتکب قتل عمدی شده، مستحق تعزیر مندرج در قانون مزبور نمی داند.

۲۶. آرای وحدت رویه شماره 526- 68/2/19 و 540- 69/8/29 و 11- 64/3/20در خصوص مفاد این ماده قابل توجه است.

۲۷. رای اصراری شماره 616- 76/3/6دیوان عالی کشور حاکی است که قانون صادرات و واردات کشور از جمله قوانین موقت است و مشمول تبصره ماده ۱۰ ق.م.ا می باشد.

 

۲۸. مهم ترین تغییر ماده ۱۰ نسبت به ماده ۱۱ سابق، اصلاحات مربوط به بند ۲ و الحاق تبصره جدید می باشد. در بند ۲ قاضی اجرای مجازات نیز موظف شده است درخواست اصلاح حکم و تخفیف مجازات را بنماید که با این وجود درخواست محکوم جایگاهی ندارد چون سالبه به انتفای موضوع است. ممکن است گفته شود اگر قاضی اجرای مجازات به تکلیف خود عمل نکند یا مورد را از مصادیق این بند تشخیص ندهد باید چنین حقی برای محکوم برقرار باشد اما چنین حالتی با توجه به نحوه بیان قانونگذار بعید است که رخ دهد و به فرض احتمال امکان پیش بینی به صورت دیگری وجود داشت. نکته مبهمی که در قانون قبلی نیز وجود داشت و انتظار اصلاح آن می رفت، رابطه این بند و مقررات اعاده دادرسی می باشد.

۲۹. اگر عنصر مادی جرم در زمان حاکمیت یک قانون رخ دهد و نتیجه آن در زمان حاکمیت قانون دیگری محقق شود که مجازات را تشدید می کند (مانند قتل باسم) به نظر می رسد قانون زمان ارتكاب عنصر مادی ملاک باشد.

۳۰. به موجب ماده ۱۱۲-۱ ق.ج.ف قانون کیفری عطف به ماسبق نمی شود و عملی قابل تعقیب است که در زمان ارتکاب جرم باشد و ماده ۱۱۲-۱ قوانینی را که عطف به ماسبق می شوند بیان می کند که عبارتند از: قوانین مربوط به صلاحیت و تنظیم قضائی، قوانین مربوط به نحوه تعقیب و اجرای آن و قواعد مربوط به مرور زمان.

۳۱. نسخ قانون به صورت صریح یا ضمنی است؛ در شیوه نسخ صریح، قانونگذار ضمن وضع قانون جدید و مستقل، به قانون معینی صریحا اشاره کرده و آن را منسوخ اعلام می کند. در شیوه نسخ ضمنی، قانونگذار به صراحت قانون قبلی را از اعتبار نمی اندازد لیکن به لحاظ وحدت موضوع و تفاوت حکم دو قانون، امکان اجرای هر دو فراهم نبوده، و باید قانون سابق را منسوخ دانست (صانعی، ح. ج. ع، ج ۱، ص ۱۱۱) و تحدید دامنه یک قانون عام یا مطلق به وسیله قانونگذار را اصطلاحا تخصیص یا تقیید می گویند.

۳۲. قانونی به مصلحت متهم تلقی می شود که شرایط جرم انگاری با موانع مسئولیت یا مجازات یا شرایط تعقیب یا مواعد مرور زمان را تعدیل کند. اما اگر هر دو قانون از جهتی مساعد به حال متهم باشند مثلا یکی حداقل مجازات را کاهش دهد و دیگری حداکثر آن را کاهش دهد ابهام وجود دارد که کدام قانون را باید اعمال نمود؛ قانونی که حداقل را کاهش داده است یا قانونی که حداکثر را کاهش داده است یا هر دو قانون یا به اختیار متهم گذارده می شود یا تشخیص آن حسب مورد بر عهده دادگاه است که نظر اخیر موجه تر است.

۳۳. در زمینه مفاد ماده ۱۰ نظریات قابل توجهی از اداره حقوقی قوه قضائیه ارائه گردیده است؛

– با توجه به اصول ۳۷ و ۱۶۹ ق.ا و ماده ۱۰ ق.م.ا فعل یا ترک فعلی را که در قوانین و مقررات جاری صراحتا جرم محسوب نشده است نمی توان جرم دانست و نمی توان برای مرتکب آن مجازات تعیین نمود (نظریه شماره 7/6073- 62/12/10 ).

– اگر مجازات عملی به موجب قانون متأخر قابل گذشت باشد حکمی هم که قبلا در مورد آن صادر گردیده مشمول مقررات قانون متأخر از جهت قابلیت گذشت می باشد (نظریه شماره 7/6172- 67/11/25).

۳۴. بند ۲ ماده ۱۰ ق.م.ا در مقام بیان حکم موردی است که قانون مؤخر نسبت به قانون سابق از حيث مجازات خفیف تر باشد. در بند ۷ ماده ۲۷۲ ق.آ.د. ک.د.ع.ا تشریفات بررسی این موضوع را تعیین نموده و آن را از مصادیق درخواست اعاده دادرسی قرار داده است.

۳۵. اگر به موجب حكم قبلی تمام یا قسمتی از جزای نقدی پرداخته شده باشد یا اموالی مصادره شده باشد و قانون جدید این مجازات را لغو کند به نظر می رسد نمی توان جزای نقدی پرداخته شده یا مال مصادره شده را مسترد کرد اما قسمت باقیمانده اجرا نخواهد شد.

تفسیرماده 9 قانون مجازات اسلامی :

تفسیرماده 9 قانون مجازات اسلامی:مرتکب جرایمی که به موجب قانون خاص یا عهدنامه ها و مقررات بین المللی در هر کشوری یافت شود محاکمه می شود، اگر در ایران یافت شود طبق قوانین جزائی جمهوری اسلامی ایران محاکمه و مجازات می گردد.

تفسیرماده 9 قانون مجازات اسلامی

١. ماده ۸ ق.م.ا ۱۳۷۰ مقرر می داشت: «در مورد جرایمی که به موجب قانون خاص با عهود بین المللی مرتکب در هر کشوری که به دست اید محاکمه می شود اگر در ایران دستگیر شد طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران محاکمه و مجازات خواهد شد.»

۲. بند «و» ماده ۳ ق.م.ع ۵۲ مقرر می داشت:« در مورد جرایمی که به موجب قانون خاص یا عهود بین المللی مرتکب در هر کشور به دست آید باید محاکمه شود اگر مرتکب در ایران دستگیر شود طبق قوانین ایران محاکمه و مجازات می شود.»

۳. این ماده به صلاحیت جهانی اشاره دارد که صلاحیت سرزمینی را تکمیل می کند.

۴. صلاحيت جهانی به معنای آن است که مجرم در هر محلی یافت شد به موجب قانون آن محل تعقیب می شود بدون این که به عواملی همچون تابعیت یا محل وقوع جرم، توجه شود.

۵. عده ای اصل صلاحیت جهانی را منحصر به جرایم مهم و علیه منافع حیاتی تمام کشورها و جرایم بین المللی (مانند دزدی دریایی و هوایی و…) دانسته اند. اما ماده و آن را منحصر به جرایمی کرده که به موجب قانون یا قراردادهای بین المللی، قابل چنین تعقیبی باشند (زراعت، همان).

۶. به موجب ماده ۱۱۳-۹ ق.ج.ف قانون فرانسه شامل جرایمی است که در هواپیمای غیر ثبت شده در فرانسه یا علیه آن صورت می گیرد مشروط بر این که مرتکب یا قربانی جرم فرانسوی باشد، هواپیما بعد از جنایت یا جنحه در فرانسه فرود آید، هواپیما به شخصی در فرانسه اجاره داده شده باشد.

۷. برخی کشورها برای اجرای اصل صلاحیت جهانی، شرایطی از قبیل عدم رسیدگی قبلی، نداشتن اعتبار امر مختومه، نبودن صلاحیت برتر و… برقرار نموده اند (زراعت، ش.ق.م.ا، کلیات، ص ۹۰). ظاهرا ملاک جرم انگاری، قوانین ایران است.

۸. در مورد صلاحیت جهانی مقررات زیر نیز قابل توجه است؛ قرارداد ۱۹۶۱ در مورد جعل اسکناس، قرارداد ۱۹۱۰ در مورد تجارت زنان و کودکان، قراردادهای ۱۹۰۴ و ۱۹۱۰ و ۱۹۲۱ در مورد قاچاق مواد مخدر و قراردادهای ۱۹۶۱ و ۱۹۶۲ در مورد هواپیماربایی.

9. این صلاحیت اصولا منصرف از اتباع ایرانی و جرایم ارتکابی در ایران است.

تفسیرماده 8 قانون مجازات اسلامی

تفسیرماده 8 قانون مجازات اسلامی : هرگاه شخص غیر ایرانی در خارج از ایران علیه شخصی ایرانی یا علیه کشور ایران مرتکب جرمی بجز جرایم مذکور در مواد 7 شود و در ایران یافت و یا به ایران اعاده گردد، طبق قوانین جزائی جمهوری اسلامی ایران به جرم او رسیدگی می شود، مشروط بر این که:

الف – متهم در جرایم موجب تعزیر در محل وقوع جرم ، محاکمه و تبرئه نشده یا در صورت محکومیت ، مجازات کلا یا بعضا در باره او اجرا نشده باشد.

ب – رفتار ارتکابی در جرایم موجب تعزیر به موجب قانون جمهوری اسلامی ایران و قانون محل وقوع جرم باشد.

تفسیر ماده 8 قانون مجازات اسلامی

تفسیرماده 8 قانون مجازات اسلامی

۱.در این ماده در اصلاحات قانون مجازات اسلامی اضافه شده و در قانون مجازات اسلامی سابقه ای نداشت.

۲. ماده ۸ بر مبنای صلاحیت منفی آراسته شده است که یکی از استثنائات صلاحیت سرزمینی باشد. ملاک صلاحیت منفی تابعیت مجنی علیه است یعنی صلاحیت قوانین و دادگاههای جمهوری اسلامی ایران بر مبنای تابعیت مجنی علیه تعیین می شود.

٣. ماده ۷-۱۱۳ ق.ج.ف آورده است: «قانون کیفری فرانسه قابل اجراست نسبت به هر جنایت و نیز هر جنحه ای که مجازات حبس دارد و به وسیله یک فرانسوی یا بیگانه در خارج من جمهوری رخ می دهد هرگاه قربانی جرم در لحظه وقوع جرم تبعیت فرانسوی داشته باشد». در ماده ۸ برخلاف این ماده فقط به جرایم ارتکابی از سوی اتباع غیرایرانی اشاره شده است و دلیلش آن است که جرایم ارتکابی از سوی اشخاص ایران (صلاحیت مثبت) در موارد قبلی آمده است.

۴. ماده ۸ صلاحیت عینی را گسترش داده است و جرایم ارتکابی علیه ایران منحصر در جرایم مهم و خاص نیست.

۵. قاعده «مجرمانه بودن عمل در کشور محل وقوع جرم و کشور صلاحیتدار» در بند ۲ ماده ۸ به اجرا در آمده است.

تفسیرماده 7 قانون مجازات اسلامی

تفسیرماده 7 قانون مجازات اسلامی: علاوه بر موارد مذکور در مواد فوق هریک از اتباع ایران در خارج از کشور مرنا جرمی شود ، در صورتی که در ایران یافت و یا به ایران اعاده گردد، طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران محاکمه و مجازات می شود مشروط بر این که:

الف – رفتار ارتکابی به موجب قانون جمهوری اسلامی ایران جرم باشد.

ب – در صورتی که جرم ارتکابی از جرایم موجب تعزیر باشد، متهم در محل وقوع جرم محاکمه و تبرئه نشده یا در صورت محکومیت، مجازات کلا یا بعضا در باره او اجرا نشده باشد.

پ- طبق قوانین ایران، موجبی برای منع یا موقوفی تعقیب یا موقوفی اجرای مجازات یا سقوط آن نباشد.

تفسیرماده 7 قانون مجازات اسلامی

تفسیرماده 7 قانون مجازات اسلامی

ا. ماده ۷ ق.م.ا ۱۳۷۰ مقرر میداشت:« علاوه بر موارد مذکور در مواد ۵ و ۶ هر ایرانی که در خارج از ایران مرتکب جرمی شود و در ایران یافت شود طبق قوانین جزائی جمهوری اسلامی ایران مجازات خواهد شد.»

۲. بند (ه) ماده ۳ ق.م.ع ۵۲ مقرر نموده بود: « در غیر موارد مذکور در بندهای «ج» و «د» هر ایرانی که در خارج از ایران مرتکب جرمی شود و در ایران یافت شود طبق قوانین جزائی ایران مجازات خواهد شد مشروط به این که:

١- حداکثر مجازات جرم به موجب قانون ایران بیش از یک سال حبس باشد.

۲- عمل به موجب قانون محل وقوع ، جرم باشد.

۳- در محل وقوع جرم محاکمه و تبرئه نشده باشد یا در صورت محکومیت مجازات کلا یا بعضا در باره او اجرا نشده باشد.

۴- به موجب قانون ایران و قانون محل وقوع جرم موجبی برای منع یا موقوف شدن تعقیب یا عدم اجرای مجازات یا اسقاط آن نباشد.»

٣. به موجب ماده ۱۱۳-۶ ق.ج.ف، جرایم ارتکابی از سوی فرانسویان در خارج فرانسه به موجب قانون فرانسه قابل تعقیب است مشروط بر این که عمل ارتکابی به موجب قانون محل ارتکاب، نیز قابل تعقیب باشد. ماده ۱۱۳-۷ نیز جرایم ارتکابی علیه فرانسویان در خارج کشور را مشمول قانون فرانسه می داند مشروط بر این که از درجه جنایت یا جنحه قابل حبس باشد. بر اساس ماده ۱۱۳-۸ تعقیب جرم منوط به درخواست دادستان و قربانی جرم است.

۴. این ماده بیانگر اصل صلاحیت شخصی مثبت است.

۵. اصل صلاحیت شخصی که استثنائی بر اصل صلاحیت سرزمینی می باشد مانع فرار افراد از مجازات می شود زیرا اگر این ماده نبود، به خاطر اصل ممنوعیت استرداد اتباع داخلی که به کشور خود گریخته اند امکان مجازات آنان نبود.

۶. ظاهرا جرم انگاری به موجب قوانین ایران شرط است و تابعیت هم از دید قوانین ایران است که در هنگام وقوع جرم باید محقق باشد.

7. ماده ۷ جدید تلفیقی از ماده ۷ قانون مجازات عمومی و قانون مجازات اسلامی ۱۳۷۰ می باشد و بخشی از انتقادهای وارد بر ماده ۷ سابق را برطرف کرد. مهم ترین اصلاح، اعمال اصل (ممنوعیت تعقیب مجدد) می باشد که به موجب بند ۲ ماده جدید ای کشور تبرئه یا مجازات شده باشد قابل تعقیب مجدد نیست. در قانون جدید نیز مانند قانون سابق تكليف متهمی که در خارج کشور ، محکوم گردیده و مجازات نشده باشد معلوم نیست و بر اساس قاعدة (بی اعتباری آرای محاکم خارجی) نمی توان آن احکام را در ایران اجرا کرد.

از ظاهر بند ۲ ماده ۵ استنباط می شود که اگر مقداری از مجازات نیز اجرا شده باشد نمی توان متهم را در ایران محاکمه نمود. در قوانین خارجی شرط اعمال حکم این ماده، آن است که عمل ارتکابی در هر دو کشور جرم باشد اما به موجب ماده ۷ اگر عملی در کشور مجا مت جرم، جرم نباشد و در ایران جرم باشد قابل تعقیب خواهد بود که قبلا نیز محل ایراد بود. بند دوم ماده ۷ منصرف از جرایم مستوجب قصاص و دیه و حد است و ظاهر قانون نشان می دهد که این جرایم قابل تعقیب مجدد هستند.

8. اصل صلاحیت شخصی بر مبنای ضرب المثلی است که می گوید: «هر کس به کشور دیگری می رود مقداری از خاک وطن را بر کفشان خود حمل می کند.»

۰۹ صلاحیت شخصی بر مبنای رابطه شخص با دولت متبوعش استوار است و به موجب آن هر دولتی مراقب اتباع خود بوده و آنان را به خاطر تخلفاتشان تعقیب و مجازات میکند. مصلحت و شهرت هر کشوری اقتضا میکند که مردم آن کشور در کشورهای دیگر مرتکب جرم نشوند زیرا موجب بدنامی کشور می گردد و از طرفی وجود صلاحیت شخصی موجب جلوگیری از فرار افراد از مجازات می شود.

۱۰. نظریه های مشورتی زیر پیرامون ماده ۷ قابل ذکر است؛

.نظریه شماره 7/10304-71/9/29 : احکام کیفری خارجی در ایران قابل اجرا نیست.

.نظریه شماره 7/4322-76/8/18 : اتباع ایرانی که در خارج مرتکب جرمی شوند برابر قوانین جزائی ایران قابل تعقیب هستند مشروط بر این که در آنجا مجازات نشده باشند اما حدود، مستثنی هستند. نحوه یافت شدن متهم در ایران تأثیری ندارد اما مقررات استرداد مجرمین باید رعایت شود، جرایم بین المللی مشمول ماده ۹ از شمول ماده ۷ خارج می باشند.

.نظریه 7/6534- 78/9/6: تعقیب و مجازات مجدد متهم ایرانی که در خارج مجازات شده باشد خلاف اصول است اما صدور حکم قطعی مانع تعقیب و مجازات وی نیست.

.نظریه 7/7255-77/11/29 و 7/540 -68/5/9 و 7/530-1372/9/7 : اجرای احکام کیفری خارجی در ایران صحیح نیست و مجازات مجدد نیز قانونی نمی باشد.

۱۱. اگر تبعه خارجی در خارج از کشور مرتکب جرمی شود و به ایران بیاید مشمول ماده ۷ نخواهد بود.

 

 

تفسیر ماده 6 قانون مجازات اسلامی :

تفسیر ماده 6 قانون مجازات اسلامی: به جرایم مستخدمان دولت اعم از ایرانی یا غیر ایرانی که در رابطه با شغل خود در خارج از قلمرو حاکمیت ایران مرتکب شده اند و به جرایم مأموران سیاسی دیگر وابستگان دولت ایران که از مصونیت سیاسی برخوردارند طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران رسیدگی می شود.

تفسیر ماده 6 قانون مجازات اسلامی
١. ماده ۶ ق.م.ا ۱۳۷۰ مقرر میداشت: «هر جرمی که اتباع بیگانه که در خدمت دولت جمهوری اسلامی ایران هستند و یا مستخدمان دولت به مناسبت شغل و وظیفه خود خارج از قلمرو حاکمیت جمهوری اسلامی ایران مرتکب می شوند و همچنین هر جرمی مأموران سیاسی و کنسولی و فرهنگی دولت ایران که از مصونیت سیاسی استفاده می کنند مرتکب گردند، طبق قوانین جزائی جمهوری اسلامی ایران مجازات می شوند.»

٢. ماده ۶ جدید تفاوت معنایی با ماده ۶ سابق ندارد بلکه عبارات تغییر کرده است.

٣. بند (د) ماده ۳ ق.م.ع ۵۲ مقرر مینمود: «جنحه یا جنایتی که مستخدمان دولت یا اتباع بیگانه که در خدمت دولت ایران هستند به مناسبت شغل و وظیفه خود مرتکب می شوند همچنین جنحه یا جنایت مأموران سیاسی کنسولی دولت ایران که از مصونیت سیاسی استفاده می کنند مشمول مقررات بند ج خواهد بود.»

۴. نوع خدمت و دائمی یا موقتی بودن آن و نوع جرم تأثیری در این صلاحیت ندارد اما جرم باید از سوی مستخدم باشد (هر نوع استخدامی و دارای هر نوع شغلی) و در حین خدمت باشد و مرتکب در زمانی که دارای رابطه استخدامی است مرتکب این جرم شده باشد. ظاهرا لازم نیست عمل ارتکابی در کشور محل وقوع نیز جرم باشد.

۵. مأموران سیاسی ایران بر اساس قراردادهای وین، در کشورهای خارجی از مصونیت سیاسی بهره مند هستند اما کشور خارجی تقاضای تعقیب آنان را از دولت جمهوری اسلامی می نماید. این حکم در مورد نمایندگان سیاسی کشورهای خارجی در ایران نیز وجود دارد.

۶. استنباطی که از این ماده صورت گرفته و مورد ایراد واقع شده، آن است که اگر مامور دولت که در خارج از خاک ایران مرتکب جرم شده، از مصونیت سیاسی استفاده کرده و مجازات نشده در ایران قابل مجازات است و به عبارت دیگر اگر از مصونیت استفاده نکرده و در خارج مرتکب جرم شده دیگر در ایران قابل مجازات نیست (آزمایش، زمینه های حقوق جزائی بین المللی در قانونگذاری ایران، ص ۱۳۲ به نقل از مصلایی، همان، ص ۲۸).

تفسیر ماده 4 قانون مجازات اسلامی

تفسیر ماده 4 قانون مجازات اسلامی: هرگاه قسمتی از جرم یا نتیجه ان در قلمرو حاکمیت ایران واقع شود در حکم جرم واقع شده در جمهوری اسلامی ایران است.

تفسیر ماده 4 قانون مجازات اسلامی

١. ماده ۴ ق.م.ا ۱۳۷۰ مقرر میداشت: «هرگاه قسمتی از جرم در ایران واقع و نتیجه آن در خارج از قلمرو حاکمیت ایران حاصل شود و یا قسمتی از جرم در ایران و یا در خارج و نتیجه آن در ایران حاصل شود در حکم جرم واقع شده در ایران است.»

۲. ماده ۴ جدید گرچه با عبارتی کوتاه بیان شده اما تفاوت مفهومی با قانون قبلی ندارد و این اقدام قانونگذار شایسته تقدیر است که مفاهیم را با کوتاه ترین عبارت بیان میکند.

٣. بند ب ماده ۳ ق.م.ع ۵۲ مقرر می نمود: «هرگاه قسمتی از جرم در ایران واقع و نتیجه آن در خارج از قلمرو حاکمیت ایران حاصل شود و یا قسمتی از جرم در خارج واقع و نتیجه آن در ایران حاصل شود آن جرم واقع شده در ایران محسوب است.»

۴. قسمت دوم ماده ۴ به صلاحیت سرزمینی عینی اشاره دارد یعنی این که هر کشوری نتیجه یا اثر جرم در آن جا یافت شود صلاحیت رسیدگی دارد.

۵. ماده ۴ ق.م.ا مسئله صلاحیت رسیدگی به جرایم مرکب، مستمر و به عادت را مشخص کرده و قانون ایران را در تمام مواردی که جزئی از جرم در حوزه دادگاه یا قانون کشور دیگر رخ می دهد، صالح دانسته است. اگر نتیجه جرم به هر دلیلی در ایران رخ ندهد مشمول قسمت ذیل ماده ۴ نخواهد بود مانند این که به فردی در خارج از کشور سم داده شود اما مصدوم با مداوا در ایران بهبودی یابد (زراعت، ش.ق.م.ا، کلیات، ص ۷۹).

۶. فرضیه «مکتب واقع» پیشنهاد میکند که هرگاه امکان استرداد مجرم به کشور مجنی علیه وجود نداشته باشد دولت متبوع وی به نمایندگی از آن کشور، مجرم را تعقیب و مجازات نماید.

تفسیر ماده 5 قانون مجازات اسلامی:

تفسیر ماده 5 قانون مجازات اسلامی:هر شخص ایرانی یا غیر ایرانی که در خارج از قلمرو حاکمیت ایران مرتکب یکی از جرایم زیر یا جرایم مقرر در قوانین خاص گردد، طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران محاکمه و مجازات می شود و هر گاه رسیدگی به این جرایم در خارج از ایران به صدور حکم محکومیت و اجرای آن منتهی شود، دادگاه ایران در تعیین مجازاتهای تعزیری، میزان محکومیت اجراشده را محاسبه می کند:

  • اقدام علیه نظام، امنیت داخلی یا خارجی، تمامیت ارضی یا استقلال جمهوری اسلامی ایران،
  • جعل مهر، امضاء، حکم، فرمان یا دستخط مقام رهبری با استفاده از آن،
  • جعل مهر، امضاء، حکم، فرمان یا دستخط رسمی رئیس جمهور، رئیس قوه قضائیه، رئیس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، رئیس مجلس خبرگان، رئیس دیوان عالی کشور، دادستان کل کشور، اعضای شورای نگهبان، رئیس و اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام، وزرا یا معاونان رئیس جمهور و یا استفاده از آنها،
  • جعل آرای مراجع قضائی یا اجرائیه های صادره از این مراجع یا سایر مراجع قانونی و یا استفاده از آنها،
  • جعل اسکناس رایج یا اسناد تعهدآور بانکی ایران و همچنین جعل اسناد خزانه واوراق مشارکت صادر شده با تضمین شده از طرف دولت یا تهیه یا ترویج سکه قلب در مورد مسكوكات رایج داخل.

تفسیر ماده 5 قانون مجازات اسلامی

 

1. ماده ۵ ق.م.ا ۱۳۷۰ مقرر میداشت: «هر ایرانی یا بیگانه ای که در خارج از قلمرو حاکمیت ایران مرتکب یکی از جرایم ذیل شود و در ایران یافت شود و یا به ایران مسترد گردد طبق قانون مجازات جمهوری اسلامی ایران مجازات می شود:

۱- اقدام علیه حکومت جمهوری اسلامی ایران و امنیت داخلی و خارجی و تمامیت ارضی یا استقلال کشور جمهوری اسلامی ایران.

۲- جعل فرمان یا دستخط یا مهر یا امضای مقام رهبری و یا استفاده از آن.

۳- جعل نوشتۀ رسمی رئیس جمهور با رئیس مجلس شورای اسلامی و یا شورای نگهبان و یا رئیس مجلس خبرگان با رئیس قوه قضائیه یا معاونان رئیس جمهور با رئیس دیوان عالی کشور با دادستان کل کشور با هر یک از وزیران با استفاده از آنها.

۴- جعل اسکناس رایج ایران یا اسناد بانکی ایران مانند برات های قبول شده از طرف بانکها یا چکهای صادر شده از طرف بانکها و یا اسناد تعهدآور بانک ها و همچنین جعل اسناد خزانه و اوراق قرضه صادره و یا تضمین شده از طرف دولت یا شبیه سازی و هر گونه تقلب در مورد مسکوکات رایج داخله »

۲. بند ث ماده ۵ جدید جایگزین بند ۴ ماده ۵ قانون قدیم شده و خلاصه تر گردیده است و یک بند به ماده جدید اضافه شده است.

٣. بند (ج) ماده ۳ ق.م.ع ۵۲ مقرر می نمود: «هر ایرانی یا بیگانه ای که در خارج از قلمرو ایران مرتکب یکی از جرایم زیر شود طبق قانون ایران مجازات می شود و هرگاه نسبت به آن جرم در خارج مجازات شده باشد بابت مجازاتی که در دادگاه های ایران می شود احتساب خواهد شد:

1- اقدام علیه حکومت مشروطه سلطنتی و امنیت داخلی و خارجی و تمامیت ارضی یا استقلال کشور ایران.

۲۔ جعل فرمان یا دستخط و یا مهر و یا امضای رئیس مملکت یا استفاده از آنها.

۳- جعل نوشته رسمی نخست وزیر یا هر یک از رؤسای مجلسین سنا و شورای ملی و با هر یک از وزیران با استفاده از آنها.

۴- جعل اسکناس رایج ایران یا اسناد بانکی ایران مانند براتهای قبول شده از طرف بانک ها یا چکهای صادر شده از طرف بانک ها و یا اسناد تعهداور بانک ها و همچنین جعل اسناد خزانه و اوراق قرضه صادره و یا تضمین شده از طرف دولت یا شبیه سازی و هرگونه تقلب در مورد مسکوکات رایج داخله.»

۴. ماده ۵ صلاحیت واقعی با حمایتی یا حفاظتی را بیان می کند یعنی مجرم به موجب قانون کشوری تعقیب می شود که جرم علیه آن صورت گرفته است و این جرایم، جرایمی هستند که علیه مصالح عالیه کشور صورت میگیرد.

۵. ماده ۱۱۳-۱۰ ق.ج.ف، قانون فرانسه را شامل جنایات و جنحه هایی می داند که علیه مصالح جوهری و اساسی فرانسه صورت می گیرد (جرایم علیه امنیت، جعل مهر دولت و پول).

۶. مبنای تعیین صلاحیت واقعی، اهمیت جرایم علیه کشور مجنی علیه است اما کشوری که این جرایم در آن رخ می دهد معمولا مجازات شدیدی در نظر نمی گیرند زیرا بر اساس روال بین المللی (دفاع مشروع) تعقیب این جرایم را بر عهده کشور مجنی علیه می دانند.

۷. امنیت در معنای عام آن شامل امنیت فردی و اجتماعی و ملی می شود و در اینجا امنیت ملی مورد نظر است که همان امنیت کشور است یعنی ملتی در تهدید از دست دادن
جمعیت یا دارایی یا خاک خود نباشد (ایمانی، فرهنگ اصطلاحات حقوق کیفری، ص ۷۶).

۸. جرایم موضوع ماده ۵ به دلیل استثنائی بودن جنبه حصری دارند و لازم نیست در کشور محل ارتکاب نیز جرم شناخته شده و قابل مجازات باشند (ماده ۱۹ قانون جزای لبنان شرط مجرمانه بودن عمل در آن کشور را بیان کرده است).

9. منافع اجتماعی نیز ممکن است مورد تعرض قرار گیرند. بزرگ ترین تزلزل در ساختار اجتماعی ایران ماهواره است که خود نوعی استعمار فرهنگی تلقی می شود (ازمایش، تقریرات درس حج.ا) (به نقل از مصلایی، همان، ص ۲۷).

۱۰. عبارات «قانون مجازات جمهوری اسلامی ایران» و «مجازات می شود» بدون ایراد نیست.

۱۱. ماده ۵ اختصاص به مباشر جرم ندارد بلکه شامل شریک و معاون نیز می شود اعم از این که همه تابعیت یک کشور را داشته باشند یا از اتباع کشورهای مختلف باشند.

۱۲. به موجب نظریه مشورتی مورخ 1351/12/2 اداره حقوقی، احکام دادگاههای خارجی را می توان در ایران اجرا کرد اما نیاز به امر دادگاه ایرانی دارد. کشورهای خارجی در این مورد چهار شیوه را پیموده اند: سیستم مطلق (هلندی)، سیستم تجدیدنظر مطلق (فرانسه)، سیستم کنترل نامحدود (بلژیک) و سیستم کنترل محدود (ایتالیا).

۱۳. مهم ترین تغییر در ماده ۵ جدید، تعیین تکلیف مواردی است که اشخاص در خارج کشور محکوم شده باشند. به موجب قانون جدید محکومیت اشخاص در خارج کشور مانع رسیدگی مجدد در ایران نیست منتها محکومیت خارجی و اجرای آن در تعیین مجازات، تأثیر دارد.

۱۴. بند چهارم در قانون سابق وجود نداشت و دلیل ذکر آن، رسمی بودن این اسناد است منتها آرای مراجع قضائی سند رسمی معمولی نیستند بلکه اهمیت زیادی دارند. آرای مراجع قضائی منحصر در آرای دادگاه ها نیست بلکه شامل قرارها نیز می شود. مراجع قضائی نیز اعم از مراجع عمومی و اختصاصی است. اجرائیه ها شامل اجرائیه های ثبتی و مراجع اداری نمی شود.

۱۵. فرمان اشخاصی همچون رئیس جمهور یا نمایندگان مجلس بدون ایراد نیست زیرا فرمان در عرف سیاسی ویژه بالاترین مقام رسمی کشور است.

۱۶. عذر عدم اطلاع بر این گونه قوانین از سوی بیگانگان مسموع نیست، زیرا اقدام علیه امنیت کشور در تمام کشورها جرم محسوب شده و قبیح می باشد (باهری، تقریرات ح.ج .ع،ص 135)

۱۷.حذف شرط «دسترسی به متهم» در این ماده ،جواز دادرسی غیابی را به ذهن متبادر می سازد.